هفدهمین سالگرد رهبر شهید استاد مزاری مشهد
ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا؛ بل احیاء عند ربهم یرزقون
رهبر شهید استاد مزاری؛ اسطوره بیداری

هفده سال از غروب آتشین یگانه دلیر مرد حق خواه، راستگوی راست پندار، پیر طریقت و طراوت، رهبر شهید استاد مزاری می گذرد. وبعد از گذشت تیره ترین سالها بر قبیله ما، هنوز هم که هنوز است نام و یاد "مزاری"، سوز و شور دیگری در اندرون پیکرهای یخزده ما می دمد.
واین پژواک ندای حقیقت طلبی اوست که از جنس نور بود و خانه های تاریک اندیشه هامان را منور می کرد و از کویر خفته سکوت بر خاست و با غریو بلند آزاد خواهی و حقجویی خویش زمین ساکن را متلاطم نمود و خون تمام مستضعفان آزاد اندیش را به حرکت در آورد؛ آنگاه که فریاد می زد: " واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا" آنگاه که دهان گشود و شعله های سبز بیداری و و حدت خواهی از کام او فواره کشید و سکوت ممتد سالهای خاموشی مان را در هم شکست و با هر کلام، سخاوت و پایمردی را در اذهان خواب آلود خفتگان ملول تکثیر نمود.
هفده سال از سکوت حنجره زخمی اسوه مقاومت و ایثار، اسطوره عدالت و روشنگری، رهبر شهید استاد مزاری گذشته و اینک از بلندای تاریخ بر تارک بلند این قوم، تنها نام و یاد اوست که درخشانتر از همیشه بر قلب و روح مردان و زنان قبیله می درخشد. رهبر شهید تک ستاره ای است بر کهکشان بی نهایت تاریخ جامعه ما، که هر چه دورتر می رود، درخشانتر و هویداتر از قبل، تاریخ را نور افشانی می کند.
و این است که می گویم مزاری تنها یک رهبر سیاسی نبود، که او مردی بود از جنس نور، ووقتی طغیان کرد، هر آینه تشعشع نگاههای نافذش قبیله را بیدار ساخت و دستان موسایی اش اسطوره های بیداد و تفرعن را فرو ریخت، و نفس مسیحایی اش به جان دشت و صحرای خموش وطن جان بخشید. او بود که تاریخ سراسر کتمان قبیله را هویدا ساخت، و با نام او بود که مفهوم گنگ "هزاره بودن" اعتبار گرفت و کلام آتشین او که اسطوره بیداری بود؛ دهنهای کج اندیشان را فروبست و ندای آسمانیش از کوههای بابا تا لعل را و از مزار تا با میان را فراگرفت، آنگاه که مردانه و رندانه فریاد بر می آورد: یا ایها المسلمون اتحدوا اتحدوا...
چه کسی می تواند انکار کند خورشیدی را که تمام دنیا به وجودش شهادت می دهند، جز کوردلانی که در پستوی نمور تاریخ، لانه کرده و قادر به حضور در محضر حضرت آفتاب نیستند؟