"یاحکیم"

کارنامه سیاسی واجرایی حزب وحدت اسلامی افغانستان(1368-69)

شهیدسجادی، بنیانگزار وحدت

یادداشت بازنویسنده: این کارنامه توسط "شهیدسیدعبدالحمید سجادی" در طول سالهای 68 تا 69 از ابتدای شکل گیری حزب تا زمان شهادت ایشان نگاشته شده است. شهید سجادی عضو شورای عالی نظارت حزب وحدت و مسئول شورای ولایتی غور در سالهای نخست تاسیس حزب وحدت بوده است.
بخشهایی از این یادداشتها در آرشیو اسناد حزب وحدت (خلیلی) وبخشهایی در نشرات حزب وحدت چاپ شده اما نسخه اصلی و کامل آن در میان اسناد و دفاتر یادداشت شهید سجادی موجود است که بازگو کننده بسیاری از مسایل است. اینکه این اسناد تاکنون در جایی نشر نشده علتی دارد که خوانندگان محترم مسلما دلایل آن را بخوبی می دانند.

نشر این سند باذکر منبع مجاز است.


بسم الله الرحمن الرحیم

از آن جا که استکبار جهانی هماره با شعارهای پوچ و فریبنده ای چون حقوق بشر، صلح وامنیت جهانی، دموکراسی، آزادی های فردی، حمایت از زحمتکشان وکارگران جهان و... دست به استعمار، استحمار و استثمار مسلمانان وملل آزادیخواه جهان می زندو در این راستا از هیچ نوع تلاشی دریغ نورزیده جهت اسارت و بردگی مستضعفین وسرکوب بی رحمانه نهضتهای اسلامی و آزادی بخش از هرگونه وسیله ممکن و امکانات موجود نظامی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اطلاعاتی و... بهره برداری میکند؛ بر مسلمانان باشهامت و غیور، عناصر باایمان وانقلابی وملل زنده وآزادی خواه جهان است که با آگاهی وهوشیاری ونظم و تشکل انقلابی واتحاد و همبستگی در برابر استکبار جهانی وایادی واذناب آن قیام نموده و از حیثیت وشرف، شخصیت و کیان انقلابی، ارزشهای والای اسلامی وانسانی  وآزادی و استقلال واقعی خویش مردانه دفاع نمایند.

چنین مبارزه و قیامی براساس قوانین لاتغیر الهی در عالم پدیده ها بدون داشتن اجتماع و اتحاد، کلمه توحید و توحید کلمه، توجه به علل مثبت وبقیه مبارزه در تنازع بقاء، کمیت وکیفیت نیروهای مبارز، شرایط وضوابط مبارزه وجهاداسلامی به پیروزی منجر نخواهد شد. زیرا پیروزی بدون داشتن قدرت وتوانایی کافی وتوانایی و قدرت لازم بدون داشتن اتحاد وهمبستگی میسر نمی باشد. از اتحاد افراد اجتماع؛ از قطره ها دریا، از ذره ها کوهها و صحراها، ازنقطه ها و صفرها خط ها ورسم ها واعدا و کلمه ها بوجود می آیند.

اصول وقوانین نظام تشریعی به یاری وکمک اصول وقوانین نظام تکوینی جهان وانسان شتافته، عناصر باایمان ووحدت طلب را به اتحاد وهمبستگی دستور داده(واعتصموا بحبل الله جمیعا ولاتفرقوا) به یگانگی ووحدت سفارش نموده واز پیمودن راه تفرقه واختلاف وشکستن پیمان وحدت منع نموده از تنازع ودرگیری واصطکاک وتشنج داخلی که سبب ضعف وناتوانی وبرباد رفتن قدرت و توانایی مسلمین می شودبرحذر داشته است.

نظام حیاتبخش اسلام همه باورداران وحدت ویگانگی ومومنان راستین را برادر دانسته(انماالمومنون اخوه) در داشتن نظم وهماهنگی وانسجام چون پیکر واحد تلقی نموده در برابر دشمنان اسلام وقرآن غلیظ وشدید(اشداء علی الکفار) ودربرابرهمدیگر رئوف ومهربان میداند(رحماء بینهم)

مکتب زنده ومترقی اسلام جماعت واجتماع مسلمین را رحمت دانسته با انبوه مسلمانان زیستن را الزاما سفارش وتاکیدمی نماید(وعلیکم بالجماعه)

اختلاف وتفرقه را دام شیطان دانسته واز افتادن به آن هشدا داده است واین نکته را اعلام میدارد که رهایی از دام شیطان های پنهان وآشکار، شرقی وغربی، داخلی وخارجی؛ تنها در سایه وحدت واتحاد می باشد.
پیوستن به صفوف متحد مسلمین هرچند برای شخص یا اشخاص خوشایند ودلپذیر نباشدومنافع خویش را درتکروی واختلاف احساس نمایند دستوراسلام است. که علیرغم خواسته خویش به جماعت مسلمانان بپیوندند؛ زیرا بقول امام علی(ع): خداوند هیچ ملتی را درسایه تفرقه ونفاق خیروخوبی وسعادت نصیب ننموده است.

باوجود این همه دستورات زنده وانقلابی بازهم اگر دسته ویاگروهی، شخص یااشخاصی طریق تفرق وتعدد راطی نمایندامکان دارد به علل یا دلایل زیل باشد:

یک- جهل ونادانی وعدم درک وشناخت لازم از اصول واهداف مبارزه، کمیت وکیفیت نیروهای انقلابی، زمینه ها وشرایط مبارزه،طرحها وبرنامه های دشمن و...

دو-عدم احساس مسئولیت درقبال مکتب وملت وارزشهای انسانی، درمحدوده های خاص زمانی ومکانی وبی ارتباط بامحدوده های خاص دیگر

سه-"خبث السرائر" خباثت سریره ها وطبیعت پلیدی وناپاکی نطفه ها

چهار-"سوءالضماائر" بدی ضمیرهاودلها، اندیشه های ناسالم والتقاطی، کج اندیشی ها برداشتهای نادرست از دستورات واحکام اسلامی، خودخواهی ها وخودمحوری ها، ریاست طلبی وشهرت خواهی ها

بالاخره اگر قیام "لله" وبرای خدا باشد؛ چه قیام ونهضت جمعی باشد وچه انفرادی باشد، بازهم اشکالی بوجود نمی آورد.

اما آنگاه قیامها زیانبار وفسادآور می باشند که برای خدا نباشد، برای هرکس وهرچیزی باشد فاجعه بوجود می آورد.
نهضت تاریخی وانقلاب اسلامی ملت باشهامت افغانستان ازآنجا که برای رضای خدا بودباوجودتعدد وتفرق بر بزرگترین ارتش خوناشام جهان(ارتش سرخ) غلبه نمودوپوزه آن را به خاک مذلت مالیدوسرافکنده وشرمسار از میهن اسلامی خویش اخراج نمود.

علمای اعلام وروشنفکران انقلابی بعنوان طلایه داران وپیشگامان انقلاب اسلامی وبعنوان وارثان پیامبران الهی(العلماء ورثه الانبیاء)همچون حصارهای محکم ودژهای تسخیر ناپذیر مکتب اسلام وامت مسلمان در صحنه زندگی ودربرابر استکبار جهانی عرض وجود نموده ومی نماید.

در سده اخیر سیدجمال الدین افغانی، علامه اقبال لاهوری، علامه میرسیداسماعیل بلخی وپیشوای مسلمین جهان امام خمینی از جمله احیاگران تفکرناب اسلامی ومجددین حیات سیاسی واجتماعی امت اسلامی در سطح جهان بودند، که در برابر استکبارجهانی، استعمارخارجی واستبدادداخلی والتقاط علم مبارزه را برافراشته، قیام وجهاد نمودند ومسلمین ومستضعفین جهان رابه وحدت وهمبستگی وقیام یکپارچه علیه دشمنان قسم خورده اسلام دعوت نمودند.

روحانیت مبارز ومتعهد وروشنفکران مسلمان افغانستان نیز بادرک رسالت ومسئولیت عظیم اسلامی خویش جهت مقابله باتجاوزات قدرتهای اجنبی بویژه تجاوز بیشرمانه سوسیال امپریالیسم روس به صحنه جهاد آمدندو باآگاهی بخشیدن مسلمانان شجاع وقهرمان افغانستان در شرایط وموقعیت های مختلف جهت تشکل وانسجام وتوحید صفوف مجاهدین تلاش نمودند.

پرواضح وروشن است که امت اسلامی افغانستان همواره دربرابر اجانب واستعمار مبارزات بی امان خود را برهبری روحانیت وروشنفکران متعهدوانقلابی ادامه داده است. دربرابر استعمار انگلیس نبرد رهایی بخش مردم افغانستان همچنان برتارک تاریخ درخشان این مرزوبوم می درخشد ودرطول سه مرحله جنگ افغانستان وانگلیس سرانجام در1919 غازیان ودلیرمردان افغانستان دشمن را زبونانه به خاک مذلت نشانده سرزمین شیران را مدفن انگلیسی ها ساختند در حدی که سه چهار نفر ازآنها بیشتر باقی نماندند وفرماندهان شجاع ودلیر ما به غازیان دستور دادندهمین چندنفر را بگذارید زنده بمانند تاخبر فتح وپیروزی مردم افغانستان را به پادشاه انگلیس ببرند؛ لذا نبرد رهایی بخش مردم ما در طول تاریخ وسده های اخیر جریان داشته واین بار بسان گذشته مردم ما درس بزرگی را برای همه استعمارگران مخصوصا روس متجاوز دادند که دیگر طمع خاک شیران ومجاهدان رادردل نپرورانند.

مردم ما دراین فصل از تاریخ مبارزاتشان همزمان با کودتای شوم7ثور 1357 وتجاوز نظامی واشغال سرزمینشان توسط روسها در 6/جدی/58 همانطوری که دربرابر استعمار انگلیس بسیج شده بودند این بار هم احساس تکلیف نموده بافتوای جهاد از سوی علما به سنگرها شتافتند.

در آغاز حرکت های عمومی ومردمی راه افتاده بود اما باگذشت مدتی سازماندهی وایجاد تشکیلات در سطح جنبش اسلامی وضداستعماری مردم مارونما گردید. که در این رابطه نقش پیشتازان وپیشگامان جنبش اسلامی ومکتبی مردم مارا در متشکل ساختن نیروهای مبارزاتی وجهادی باید یادآور شویم، چه آنها که در دوران استبداد ظاهرشاهی وداوودخانی وقبل از کودتای روسها مبارزاتشان راآغاز کرده بودند وچه آنهایی که همزمان باتجاوز روسها به منظور مبارزه بانظام الحادی وابسته به شوروی کارشان را آغاز کردند. اینها پیش قراولان جهادومبارزه اصیل اسلامی سازمان یافته مردم مظلوم ومحروم مابودند که در سطح کشور ودر هرکوی وبرزن علم مبارزه را برافراشتند وصلای عام جهاداسلامی راسردادند.

طبیعی است باایجاد تشکیلات مختلف وتعد احزاب باانگیزه های خاص وباترکیب اجتماعی که مردم افغانستان دارد، در عین مبارزه بادشمن عوارض هم در پراکندگی ها ورقابت های منفی وحتی در مواردی خصومت ها را بهمراه داشتند؛ اما در عین حال مسئولین اندیشمند ودلسوز ومکتبی در طول دوران انقلاب از یکسو فریادشان درجهت بسیج عمومی مبارزین علیه دشمن وتشدید عملیات جهادی بلندبود واز سوی دیگر ندای وحدت طلبانه شان به منظور ایجاد صف پولادین مرصوص در برابر ملحدین براساس آیه "واعتصموابحبل الله جمیعاولاتفرقوا" واستقرار نظام اسلامی در افغانستان که مایه نجات مردم مظلوم افغانستان است سرداده می شد.

بدین لحاظ تلاشهایی که در طول انقلاب به منظور ایجاد وحدت جریان داشته یادآور می شویم:

الف- تشکیل حزب اتحاد اسلامی افغانستان درسال1359

ب- تشکیل جبهه آزادی بخش انقلاب اسلامی افغانستان درسال1359

ج- تشکیل جبهه متحدانقلاب اسلامی افغانستان در سال1361

د- تشکیل ائتلاف چهارگانه درسال 1362

هـ- طرح وتلاشهایی در داخل کشور از سوی مسئولین درسال 1365 برای ایجاد وحدت سراسری

و- تشکیل شورای ائتلاف اسلامی افغانستان در سال1366

ز- پیشنهادهای از سوی مسئولین ومقامات میدان وپروان در عملیات هماهنگ علیه دولت مزدور کابل وایجاد وحدت

ح- طرح تشکیل وبرگزاری کنگره سراسری مجاهدین مناطق مرکزی بتاریخ 21/4/1367 در مرکز لعل وامضای منشور وحدت میان نهادهای سازمان نصر وپاسداران جهاداسلامی افغانستان(* این اجلاس باحضور شهیدسجادی، عرفانی واکبری؛ نمایندگان نصروسپاه تشکیل شد که در واقع نطفه حزب وحدت در همین جا کاشته شد.)

خ- اجلاس 20/6/1367 در بهسود

ک- اجلاس قوس1367 در جاغوری وامضای منشور وحدت توسط نیروی اسلامی، نیروی صلح، نهضت اسلامی، جبهه متحد انقلاب اسلامی ودعوت اتحاد اسلامی افغانستان واعزام نماینده جهت ابلاغ پیام وحدت به خارج

حزب وحدت اسلامی افغانستان

ل- سرانجام دور نهایی اجلاس 24/6/1368 الی 28/4/1368 که منجر به تشکیل حزب وحدت اسلامی افغانستان در مرکز باستانی بامیان گردید.

اینک مروری داریم برعملکرد حزب وحدت اسلامی در طول یکسال که از اعلام موجودیت آن می گذرد.

*(ادامه این یادداشت را به دلیل طولانی بودن مبحث برای دفعات بعدی می گذارم)
سیدجمال الدین سجادی-۹/۸/۱۳۹۰